حتی در خیالاتمون از آیندهٔ مطلوب باز عدهای معدود (گیرم مثلاً نخبه و شایسته!) بر ما حکمرانن. یعنی حتی در تخیل هم نمیتونیم از شر ایدهٔ «هدایت از بالا» رها بشیم. در حالی که اون چیزی که امروز بیش از همیشه بهش احتیاج داریم تصور ادارهٔ کل جامعه بر مبنای «مداخله و ساختن از پایین» و «خلاقیت جمعی»ه.
پرواز دادن تخیل اصلاً ضرری نداره. بیاید لااقل در تخیل کردن رها باشیم و به کم قانع نشیم.
#تخیل_سترون #قدرت_به_دست_مردم #نه_به_دموکراسی_نمایندگی #تفویض_نمیکنم
خرید کفش و لباس دست دوم و تعمیرش و البته تعمیر وسایل قدیمی خودت و استفاده دوباره ازشون از هر لحاظی که بهش نگاه کنی خیلی کار خفنیه!
بعد از دورههای طولانی تعارض بین خریدن و نخریدن، داشتن چیزای متنوع و نداشتنشون رسیدم به این انتخاب!
از جمعه بازار یه کاپشن خریدم که نو بود ولی یه تیکهاش پاره بود! دیروز دادمش رفو!
امروزم بوت دوسال پیشم رو دادم دوختن و واکس زدن!
پول نریختن تو جیب سرمایهداری و معاوضه پول با کسب و کارهای محلی! (تعمیر لباس، تعمیر کفش، دست فروش و ...)
خیلی ذوق مرگم 😍😁
#علیه_سرمایه
@cleopatra
چند بار عاشق شدن یا حتی عاشق چند نفر شدن نامعقول (به معنای ناممکن) نیست. اصلاً یه قاعدهٔ عقلی هست که میگه: «اَدَلُّ الدَّلِیلِ عَلَی اِمکَانِ الشَّیءِ وُقُوعُه»؛ یعنی بهترین دلیل بر ممکن بودن چیزی، وقوع و تحققشه. 😉
اصلا معقول نیست آدم یه بار عاشق شه.
من بابد اعتراف کنم نه تنها چندین بار عاشق شدم، بلکه در آن واحد عاشق چندین نفر بودم (به هر دو جنس و با کیفیت یکسان).
حالا چرا معقول نیس؟ چون ما تصادفا آدمای مختلف رو ملاقات میکنیم و تعداد آدما زیاده و ...
هر چند عاشق کسی بودن و توی رابطهبودن با اون آدم ربطی به هم ندارن.
«کم کسی رو دیدم که واقعا این همه چهره بپردازه»
یه آدمایی تو دنیا هستند که در برابر احترامی که به افراد مختلف قائل میشید برای اینکه در چارچوب سلب لخت اونا یا در چارچوب پوشیده سلب حکومت جا نمیشین اینطوری بهتون توهین میکنند! انگار شما حق ندارید پوششتون رو در زمانهای مختلف طوری که دوست دارید انتخاب کنید!
یا سینه چاک بدید یا روبنده بزنید! نسبیتی در کار نیست؛ میانهروی، هرگز!
وگرنه برای همه متظاهرید!
ای تف به مغز خشک همتون!
#پوشش_اجباری
#لختی_اجباری
از هیبتِ سکوتِ بهناهنگام در شگفت
از پشتِ قابِ پنجره در کوچه دیدهیم
انبوهِ ظلمتی متفکر را
که میگذشته است
و اسبِ خستهیی را از دنبال
میکشیده است
و سگها
احساسِ رازناکِ حضوری غریب را
تا دیرگاه در شبِ پاییزی
لاییدهاند؛
زیرا چنان سکوتِ شگرفی
با او بر دشت نقش بستهست
کآوازِ رویِشِ نگرانِ جوانهها
بر توسههای آن سویِ تالاب
چون غریو
در گوشها نشستهست!
#شاملو
#خیابان_ولیعصر
پیروزی دائمی بروکراسی کلاش و باهوش بر هر گونه تلاش پرشتاب و خیرخواهانهای در راستای تغییر وضعیت مملکت قطعا یکی از غمناکترین صحنههاییه که هر روز در محل کار باهاش مواجههام!ضربه میزنن صبر میکنن ضربه میزنن صبر میکنن و دور گردش! این تجربه جلو چشمم مدام خنجر میزنه به روحیه باور به تغییرم!بعدازظهرها هم پناه میبرم به کتابها و ماجراهایی که باور به تغییر رو روایت میکنن.
اما حیف که زخم واقعیت خیلی عمیقتر از روایتهای دوست داشتنی تاثیرگذاره!الان تو وضعیت 🆘 هستم که بیاین راهکار بگین براش!
#تغییر
@alee_rezaa
پنجه در افكندهایم
با دستهایمان
به جای رها شدن.
سنگینسنگین بر دوش میكشیم
بار دیگران را
به جای همراهی كردنشان.
«عشق ما نیازمند #رهایی است
نه #تصاحب».
در راه خویش
ایثار باید
نه انجام وظیفه.
#مارگوت_بیکل #شاملو
https://soundcloud.com/damon-irani/ahmad-shamloo-sokoot#t=10:00
@rzasharifi
تحلیلهای صف واکسن از خودش خیلی جذاب تره!
از کسایی که به اجبار شوهرشون اومدن واکسن بزنن! تا کسایی که چون اسپوتنیک مشتری نداره میگن پسر یعنی چین از روسیه قویتر شده؟
#واکسن
صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما