من نمیدونم چرا برخی در رابطههاشون اینقدر از نیازمندی و ناکامی و دلشکستگی گریزاناند. اگر #رابطه با دیگری یک حُسن داشته باشه همینه که موجب توسعهٔ روحی-شخصیتی میشه و به آدم کمک میکنه از حصار تنگ خودخواهی بیرون بزنه.
#پیشنهاد_موسیقی
اگر نیازمند و ناکام و دلشکسته هستید، آلبوم «یادگار دوست»، اثر #کامبیز_روشنروان رو با صدای #شهرام_ناظری بشنوید. حتی اگر نیستید هم باز پیشنهاد میکنم بشنوید :)
https://www.aparat.com/v/EcagR
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
#مولانا
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی، از آنی همه من
من نیست شدم در تو، از آنم همه تو
#مولانا
بازآی که تا به خود نیازم بینی
بیداری شبهای درازم بینی
نی نی غلطم که خود فراق تو مرا
کی زنده رها کند که بازم بینی
#مولانا
هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بیرحم تو بیزارتر است
بگذاشتیم، غم تو نگذاشت مرا
حقّا که غمت از تو وفادارتر است
#مولانا
بر من در وصل بسته میدارد دوست
دل را به عنا شکسته میدارد دوست
زین پس من و دلشکستگی بر در او
چون دوست دلِ شکسته میدارد دوست
#مولانا
خود ممکن آن نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم؟ بهر چه میدارم دل؟
#مولانا
در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است
#مولانا
من بودم و دوش آن بت بندهنواز
از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه، حدیث ما بود دراز
#مولانا
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رُخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان من است
#مولانا
ای نور دل و دیده و جانم، چونی؟
وی آرزوی هر دو جهانم، چونی؟
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من ندانم چونی
#مولانا
افغان کردم، بر آن فغانم میسوخت
خامش کردم، چو خامشانم میسوخت
از جمله کرانهها برون کرد مرا
رفتم به میان و در میانم میسوخت
#مولانا
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم
#مولانا
اندر دل بیوفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
#مولانا
در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟
زهراب چشیدهام، مرا قند چه سود؟
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دلست، پای در بند چه سود؟
#مولانا
من ذره و خورشید لقائی تو مرا
بیمار غمم، عین دوائی تو مرا
بیبال و پر اندر پی تو میپرم
من کاه شدم چو کهربائی تو مرا
#مولانا
دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشتهام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد
#مولانا
از بس که برآورد غمت آه از من
ترسم که شود به کام بدخواه از من
دردا که ز هجران تو ای جان جهان
خون شد دلم و دلت نه آگاه از من
#مولانا
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
#مولانا
سودای تو را بهانهای بس باشد
مدهوش تو را ترانهای بس باشد
در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا
ما را سر تازیانهای بس باشد
#مولانا
ما کار و دکان و پیشه را سوختهایم
شعر و غزل و دوبیتی آموختهایم
در عشق که او جان و دل و دیدهٔ ماست
جان و دل و دیده هر سه را سوختهایم
#مولانا
عاشق همهسال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هشیاری غصهٔ هرچیز خوریم
چون مست شدیم هرچه بادا بادا
#مولانا