تشویش هزار آیا، وسواس هزار اما...
از زمزمه دلتنگيم، از همهمه بيزاريمنه طاقت خاموشی، نه ميل سخن داريم
آوار پريشانیست، رو سوی چه بگريزيم؟هنگامه حيرانیست، خود را به که بسپاريم؟
تشويش هزار «آيا»، وسواس هزار «اما»کوريم و نمیبينيم، ورنه همه بيماريم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهستامروز که صف در صف خشکيده و بیباريم
دردا که هدر داديم آن ذات گرامی راتيغيم و نمیبريم، ابريم و نمیباريم
ما خويش ندانستيم بيداريمان از خوابگفتند که بيداريد؟ گفتيم که بيداريم
من راه تو را بسته، تو راه مرا بستهاميد رهايی نيست وقتی همه ديواريم
شعر و صدای #حسین_منزوی:https://soundcloud.com/radioarv1/monzavi-vaghtihamedivarim
@plodder من این ترانه رو با صدای داریوش شنیده بودم. https://soundcloud.com/mojtabatoufan/fdnjcncx1gbp?ref=clipboard&p=a&c=0&si=afb7c30c77e84680ad5763423b04e0c9&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
@plodder البته با شعر اصلی تفاوت هایی داره.
@vahid خیلی ممنونم. این نسخه رو نشنیده بودم. خیلی قشنگ بود.👍
Hello! mas.to is a general-topic instance. We're enthusiastic about Mastodon and aim to run a fast, up-to-date and fun Mastodon instance.
از زمزمه دلتنگيم، از همهمه بيزاريم
نه طاقت خاموشی، نه ميل سخن داريم
آوار پريشانیست، رو سوی چه بگريزيم؟
هنگامه حيرانیست، خود را به که بسپاريم؟
تشويش هزار «آيا»، وسواس هزار «اما»
کوريم و نمیبينيم، ورنه همه بيماريم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست
امروز که صف در صف خشکيده و بیباريم
دردا که هدر داديم آن ذات گرامی را
تيغيم و نمیبريم، ابريم و نمیباريم
ما خويش ندانستيم بيداريمان از خواب
گفتند که بيداريد؟ گفتيم که بيداريم
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
اميد رهايی نيست وقتی همه ديواريم